۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه


سلام و درود؛

سالها پیش در یک اتوبوس  و در حین سفر، کمابیش ناخواسته به صحبت های دو مرد گوش سپردم. یکی از آن دو، مرد میانسالی بود  که در طول راه، حقیقتاً یک عالم حرف های واقعا جالب برای گفتن داشت. مرد دوم که جوان تر بود و گویا برای معلم دبیرستان بودن عازم سفر می شد نیز سراپاگوشِ حرف های او بود.
به خاطر می آورم که مضمون یکی از نکته های زیبای مرد میانسال به معلم جوان این بود که قدر این شغل را بدان و متوجه باش که به اندازه هر یک از امثال تو که شانس داشتن شغل مورد علاقه اش را دارد صدها جوان ایرانی به دلائل غیر منصفانه از داشتن آنها محروم هستند.

دوستدار شما. پرپنچی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر